سرش گیج می رفت و اشکهایش بی محابا بر روی گونه هایش روان بود. گویی چیزی از دلش جدا می شد. با عجله از اتومبیل پیاده شد و به سوی باغچه ای که گوشه ی خیابان قرار داشت، رفت.
نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
سلام من سیناحسینعلی پور هستم متولد17_3_1371 نویسنده این وبلاگ مرسی از اینکه به وبلاگ ماسرزدید
تير 1391 خرداد 1391 Authorsهانیه زهرا مریم Links
SpecificLinkDump
حمل ماینر از چین به ایران
کاربران آنلاین: بازدیدها :
<-PollItems->
|